تکتم جاوید | شهرآرانیوز ؛ این روزهای آنها همچون دیگر ایام سال نمیگذرد. نه ساعت ۷ صبح اداره هستند، نه کمی دیرتر کرکره مغازه را بالا میکشند. از نهار ظهر و شام شبِ کنار اعضای خانواده هم خبری نیست. حتی خوابیدنها هم دیر و زود دارد و گاهی حساب که میکنند یک شبانهروز است که بیدارند و سرگرم کار، اما نه همان کارکردن روزمره، کاری برای دیگری؛ آنطور که بهحساب حقوق و دستمزد نمیآید؛ آنچه اسمش را خدمت گذاشتهاند. در عشقشان به صاحب این روزها تردیدی نیست، بهحدیکه چندروز از زندگیشان را وقف آدمهای اینسو و آنسوی مرز کردهاند. مرز کربلا و میزبانی از زائرانش. گزارش امروز حاصل شنیدن صدای کسانی است که در هر پوشش و لباسی در حال خدمت خالصانهاند. از انتخابشدنهای انتخابیشان گفتهاند و روزهای حال خوبشان.
سجاد اسدیان از سال ۹۳ عضو جمعیت هلال احمر استان شده است و حالا ۲۲ ساله است. شاید همان روحیه درونی ایثارگری سبب شد دانشجوی رشته پرستاری شود. سابقه خدمتش در بیمارستانهای مشهد فراوان است، ولی برای حضور در ایام اربعین امسال تصور میکند طلبیده شده است و میگوید: سال گذشته هم پیشنهاد اعزام به کربلا را داشتم، ولی قسمت نشد بروم. امسال، اما خودم نیت کردم راهی شوم و درحالی که در سامانه ثبت نام کرده بودم شبی خبر دادند از طرف هلال احمر یک تیم اتوبوس آمبولانس همین فردا در حال اعزام است و من هم به همین سرعت با تیم امدادگران راهی کربلا شدم.
چهارم شهریور روزی است که خودرو آنان از مشهد راه افتاد و دوازدهم در شهر نجف مستقر شدند. سخن از خدمت به خلق و پرستاری آن هم به صورت امدادگر داوطلب که به میان میآید، از کارهایی که میکند اطمینان قلبی دارد: هدف اصلی و همیشگی ما در جمعیت هلال احمر خدمت کردن است. برایمان فرقی ندارد که به چه کسی با چه نژاد، رنگ پوست و دین و مذهبی کمک میکنیم. حتی وقتی نیت خدمت باشد بین زائر امام حسین (ع) و امام رضا (ع) هم فرقی نمیگذاریم.
از روزی که به مقصد رسیده اند در مراکز درمانی هلال احمر و شهر نجف بوده و همه جور بیماری هم دیده است: هم یک مورد فوتی داشتیم، هم سوختگی شدید، هم شکستگی جمجمه و موارد سرپایی دیگر، اما هیچ حسی بالاتر از این نیست که زائری با حال بد به شما مراجعه کند و با سلامت از تخت پایین بیاید و دعاگویان تو را ترک کند. من پرستاری در بیمارستانها و امدادگری را بارها تجربه کرده ام، اما شوق درمان زائر امام حسین (ع) لطف دیگری دارد.
«اینجا کربلا نیست بلکه کرب و بلاست، یعنی قدم گذاشتن در مسیر سخت.» این جمله را از قول دوستانش به صحبتها اضافه میکند، وقتی قرار است از سختیهای راه بگوید: از روزی که راه افتاده ایم مشکلات زیادی را تجربه کرده ایم، ولی هدف نهایی سختیها را تحمل پذیر میکند. یعنی، چون نتیجه نهایی قشنگ است، دردها به چشم نمیآید.
اسدیان چند سالی است که پای ثابت طرح «هم سفران خورشید» مشهد شده است، همانی که در ایام شهادت امام رضا (ع) به زائران امدادرسانی میکند: امداد و نجات با عنوان هلال احمر به زائران پیاده آقا افتخار من است، اما لذت ماندن در روزهای اربعین چیز دیگری است؛ شوری وصف ناپذیر؛ اینکه میلیونها نفر عاشق را از نزدیک ببینید با دیدن عکس و فیلم هایشان خیلی تفاوت دارد. دیدن کودک، معلول جسمی شدید یا سالمند که به سوی کربلا میرود، هیچ توصیفی جز زیبایی ندارد. آن هم در گرمای شدید هوا که من نمونه اش را در چندسال عمرم تجربه نکرده ام. شاید یک آدم عادی برای ایستادن در این هوا ۱۰ دقیقه هم طاقت نیاورد، ولی نه کمبود امکانات از سفر منصرفشان میکند نه سختی مسیر.
«به تعداد صندلیهای یک اتوبوس کنار جاده مانده بودند. میگفتند سه تا چهار ساعت. آواره زیر گرمای شدید شهر بدره. اتوبوسشان در جاده یک طرفه خراب شده بود. یکی از سربازان عراقی آمد سراغمان و دست و پاشکسته به ما فهماند که هم وطنان شما کنار خیابان مانده اند و هیچ اتوبوسی نیست که آنان را به شهر کوت برساند. یک لحظه تردید نکردم و راهی شدم. جلوی پای مسافران که ترمز زدم برق چشمانشان طوری بود که انگار فرشته نجات دیده اند. با همه وجود تشکر میکردند و وقتی پیاده شدند من از خوشحالی آنها توی آسمانها بودم.»
جواد مهرور اولین بار نیست که به عنوان راننده اتوبوس راهی مرز و مأمور به خدمت زائران اربعین میشود. سال هاست راننده اتوبوس سازمان اتوبوس رانی شهرداری مشهد است، اما به گفته خودش از پنج سال پیش حتی اگر از سوی سازمان هم انتخاب نمیشده خودش داوطلب رفتن بوده است. امسال، اما با اسم نویسی در فهرستِ سرخط برگزیده و با جان ودل راهی شده و این روز و شبها در مرز مهران مستقر است.
یادآوری خاطرات خوب مسافرانی که به مقصد رسانده در لحن کلامش آشکار است: عشق به زائر امام حسین (ع) وصف ناشدنی است. همین که زائر را سوار میکنم و هنگام پیاده شدن شانه مرا میبوسد، از سوغات شهرشان هدیه میدهد یا میگوید: «هرجا برویم دعایت میکنم.» برای همه زندگی من کافی است و اثرات این دعاها را از هر نظر در زندگی ام لمس کرده ام. البته سفر به کربلا مشقتهای فراوان کم ندارد که بعضیها از عهده آن برنمی آیند. خیلیها همان روزهای اول برمی گردند، اما من مانده ام، چون اجرش را از صاحب این روزها خواهم گرفت.
وی درباره روزهایی که در مسیر رسیدن به زائران بود میگوید: ۱۱ شهریورماه از مشهد راه افتادیم و تا دو روز بعد از اربعین در خدمت زائران میمانیم. قرار بود در شهرهای عراق زائران را جابه جا کنیم، اما دولت آن کشور اتوبوسها را تقسیم بندی کرد و قرار شد اتوبوسهای رایگان ما مسافران را در مرز مهران به شهر کوت برسانند.
عشق به خدمت رسانی به زائران در همه وجودش رخنه کرده است، به طوری که هنوز اربعین از راه نرسیده به زائران امام رضا (ع) فکر میکند: افتخار زندگی ام خدمت کردن به زوار است؛ حالا زائر امام حسین (ع) و همه ایام سال زائر امام رضا (ع). به محض تمام شدن اربعین راه میافتم سمت مشهد که به شهروندان خدمت کنم.
همه نوع شغلی در میان خادمان زائران اربعین دیده میشود. چه آنها که پذیرایی میکنند و چه آنان که در نجات جان زائران یاری رسان هستند. حسین عابدینی و همسرش دکتر سیده اسما حسینی نژاد باهم راهی سرزمین امام حسین (ع) شده اند و از همین گروه اند.
مرد خانه تجربهای از این گونه سفرها دارد، اما خانمش برای اولین بار این راه دشوار و زیبا را تجربه میکند. عابدینی خودش را به عنوان راننده اتوبوس آمبولانس معرفی میکند، اما شغل اصلی اش کارمند اداری هلال احمر مشهد است. پاسخ سؤالاتمان را با یک روز تأخیر میدهد، زیرا حجم کاری اش در آن شلوغی و ازدحام شدید است. باید به سرعت زائران مصدوم را از نجف به مرز مهران برساند که به ایران برگردند.
همان زمان ارسال پیام هم هشت مصدوم را تحویل مرز داده است و خیلی کوتاه میگوید: من و همسرم در قالب یک گروه با اتوبوس آمبولانس به عراق اعزام شدیم. پیش از این نیز تجربه سفر در قالب گروههای درمانی را داشته ام که اینجا به یاری ام آمد. شادمانی عمیق همسرش را توصیف میکند که توفیق زیارت پیدا کرده است: هرسال آرزوی خدمت در روزهای اربعین را داشت و وقتی از طرف اداره به ما پیشنهاد شد که با هم اعزام شویم، خیلی خوشحال شد.
آرزوی قلبی خود من هم خدمت به زائران آقاست و این روزها را توفیق بزرگ زندگی ام میدانم. محل خدمتشان درمانگاهی در نجف است. با مشاهده حوادث و مشکلاتی که برای زائران رخ میدهد، اما از مشاهده شور و شوق زیارت غافل نیست: رضایت قلبی مردمی که خودشان را با هر سختی به زیارت امامان معصوم (ع) رسانده اند جایی برای گله و شکایت نمیگذارد. هرچند که خدمت کردنهای ما با کم خوابی شدید، کشیکهای زیاد و مأموریتهای فراون همراه است، ولی در پایان هر مأموریت وقتی با دعاهای فراوان مصدومان رسیده به مرز ایران بدرقه میشویم، همه سختیها از یادمان میرود.
قاسم صفا دوست ۲۱ سالی میشود که پاکبان شهرداری مشهد است. او این روزها به زائران اربعین حسینی خدمت میکند، خدمتی که روایت تک تک لحظه هایش برای او با بغض همراه است: چند سالی است که شهرداری مشهد برای اربعین پاکبان اعزام میکند. هر سال اسم نوشتم، اما اسم من در نیامد تا امسال که خدا خواست و قسمت شد که در محل مسجد کوفه به زائران خدمت بدهم.
چند ثانیه سکوت میکند، بعد با بغض و صدای لرزان روایت را ادامه میدهد: خاک نجف بوی عجیبی دارد. باید به این خاک بوسه زد. واقعا برای من افتخاری است که مسیر رفت وآمد زائران آقا را تمیز میکنم. گاهی زائرانی که عبور میکنند با چشمهایی گریان نزدیک میآیند و با گفتن خداقوت از دیدن خدمتی که پاکبانهای شهرداری مشهد ارائه میدهند تشکر میکنند. هوا این چند روز خیلی گرم بود و کار کردن با لباس پاکبانی در این هوای گرم سخت شد، اما این سختی برای خدمت به زائران آقا لذت بخش است؛ اینکه خیابانها و مسیری را تمیز میکنیم که برخی از زائران آقا پای برهنه در آنها راهی حرم امام حسین (ع) هستند.
حسین صانعی یکی دیگر از پاکبان شهرداری مشهد است. او ۲۳ سال سابقه خدمت به شهروندان مشهد با لباس شریف پاکبانی دارد. حسین صانعی نیز امسال برای اولین بار راهی نجف اشرف شده است تا به زائران امام حسین (ع) و علی بن ابی طالب (ع) خدمات ارائه دهد. روایت او از مکانی است که آرزوی این روزهای جاماندگان اربعین است. از نزدیکی خانه امام علی (ع) و حضرت فاطمه (س): قبل اعزام با خودم گفتم یا امام حسین (ع) یعنی میشود امسال قسمت من باشد که بین این همه پاکبان مشهدی -۶ هزار پاکبان در مشهد فعال هستند- اسم من هم دربیاید. کمی گذشت و گفتم اگر امام حسین (ع) بطلبد، راهی میشوم.
وقتی اسم من در آمد، با خودم گفتم: خدایا شکر که امام حسین (ع) طلبید. از روزی که آمدیم در خانه حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه (س) خدمت میکنم. خوشیهای این روزهای خدمت به زائران امام حسین (ع) همین دیدن چهرههایی است که از راه دور و نزدیک خودشان را به اینجا رسانده اند. هر کدام حال عجیبی دارند. برخی هم وقتی میبینند که ما از مشهد برای خدمت به آنها آمده ایم التماس دعا میگویند. خود همین کاری که انجام میدهیم برای من مثل یک زیارت قبول شیرین است.
حجت نوروزی یکی دیگر از پاکبانهای اعزامی از مشهد است، با سابقه ۲۶ سال خدمت به شهروندان و زائران مشهدی. او دومین باری است که نامش میان پاکبانهای اعزامی از شهرداری مشهد قرار گرفته است. خوشحالی اش با بغضی میان جملاتش نهفته است. میگوید: مگر بهتر از این داریم که دو بار روزی و قسمتت شود که برای خدمت به زائران راهی کربلا شوی؟ همه آنهایی که به کربلا آمده اند و در این روزها با پای پیاده راهی حرم امام حسین (ع) هستند میدانند که چه حال وهوایی دارد. هرکس با هر توانی در مسیر کربلاست. پیر و جوان، زن و مرد. جمعیت زیادی از ایرانیها در مسیر پیاده روی هستند.
چند روز قبل مقابل خانه امام علی (ع) و حضرت فاطمه (س) در قسمت زنان چند زن به دلیل ازدحام جمعیت زمین خوردند و به همین دلیل و به خاطر جلوگیری از ازدحام، محل زیارت بانوان را بستند. تعداد زیادی از خانمها که از راه دور و خسته خودشان را به اینجا رسانده بودند، وقتی در بسته را میدیدند همان پشت در اشک میریختند. بودن در این شهر و دیدن این حس وحالها برای من حج است. انگار به طواف کعبه دل شکستهها آمده ام. هوا در این چندروز گرم بود و با لباس خدمت و ماسک، خیس عرق میشدیم، اما لحظهای سرمان را در برابر مقام زائرانی که راهی کربلا هستند بلند نکردیم.
مهدیار سالمیان متولد ۷۸ است؛ با شور و هیجان صحبت میکند. او این روزها در نقطه صفر مرزی به زائران امام حسین (ع) خدمت میدهد. سالمیان اولین سالی است که در مرز مهران به زائران اربعین حسینی خدمت میکند. تا امروز ۱۶ روزی است که در آشپزخانه موکب امام رضا (ع) کار تدارک و هماهنگیها برای پذیرایی از زائران را انجام میدهد. میگوید حضورش میان خادمان اربعین حسینی یک اتفاق شیرین اتفاقی بود: خیلی وقتها شنیده بودم که میگویند فلانی طلبیده شده است.
من امسال طلبیده شدم. تا چند هفته قبل اصلا به فکر پیاده روی اربعین حسینی نبودم. آن روز در صف نانوایی بودم که یکی از دوستانم زنگ زد و گفت میخواهد برای خدمت به زائران در مرز راهی مهران شود و از من خواست با او راهی شوم. اول قبول نکردم، چون هیچ برنامه ریزیای نداشتم و چند کار نیمه کاره درگیرم کرده بود. هنوز در مسیر خانه بودم که به دلم افتاد اگر خدا بخواهد کارها درست میشود و واقعا هم همین طور شد و من راهی شدم.
الان دو هفتهای است اینجا هستم. در اوج حضور زائران، ما روزی ۴۰ هزار غذا در موکب میپختیم. پخت این تعداد غذا و آماده کردن آب خنک و شربت فقط به زبان ساده است؛ هماهنگی بسیار زیادی میخواهد تا بدون وقفه پذیرایی انجام شود. همین دیشب تا ساعت دوو نیم پذیرایی شام داشتیم. بعد نماز صبح دوساعتی خوابیدیم و دوباره از ساعت ۷ صبح بیدار شدیم که به کمک بچههایی که کار آماده کردن صبحانه را از نیمههای شب شروع کرده بودند برویم. خدمت به زائران فقط تا روز اربعین نیست؛ چون جمعیت زیادی از زائران پس از اربعین راهی خانههای خود میشوند. کار ما تا روزهای بعد از اربعین برای پذیرایی از زائرانی که در مسیر بازگشت هستند ادامه دارد.
حسن حکم آبادی آتش نشان مشهدی است که ۱۶ سال سابقه خدمت دارد. او نیز اولین سالی است که برای خدمت به زائران پیاده امام حسین (ع)، همراه با تیم اعزامی شهرداری مشهد در عراق است. تأمین ایمنی چند هتل و انجام عملیات برای گم شدههای زائران پیاده از جمله خدماتی است که آتش نشانها این روزها به زائران میدهند.
او روایتش از حال وهوای این روزهای زائران کربلا از این قرار است: جمعیت زیادی از طلوع آفتاب تا ساعتهای بعد از غروب آفتاب به سمت حرم در حال پیاده روی هستند. من خودم تجربه حضور و پیاده روی در اربعین را دارم، اما امسال اولین سالی است که به عنوان خادم در این زمان و مکان در عراق هستم. خدمت به زائران هم حال و هوایی عجیب دارد. باید باشید تا بدانید چه جمعیتی راهی کربلاست. ازدحام و شلوغی راهها و گرمای هوا باعث شده است که برخی از زائران همراه خود را گم کنند. وقتی مراجعه میکنند رنگ به چهره ندارند. نگرانی پیدا کردن همراهشان در میان این جمعیت، رنگ از رخسارشان برده است. خدا را شاکریم که با پیگیریهایی که انجام دادیم توانستیم گم شدههای این زائران را پیدا کنیم.
لحظه پیدا شدن این گم شدهها و اشک شوقی را که میریختند تا آخر عمر از یاد نخواهم برد. این چند روز گزارشهایی درباره محبوس شدن زائران در آسانسور نیز اعلام شد که به محله حادثه اعزام شدیم و این اتفاقها نیز به خیر و خوشی تمام شد. با همه این اتفاقات و لحظههای شیرین بعد از آن، اما یک چیز برای من به عنوان یک ایرانی شایسته احترام است: پاکبانهایی که بی ادعا در این گرمای هوای کمر خم میکنند و زبالهها را جمع میکنند. همه خیابانهای اطراف حرم تمیزند. واقعا کار پاکبانها در این روزهای گرم طاقت فرسا اجری دوچندان دارد.